کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعشق
/mota'aššeq/
معنی
کسی که به دیگری عشق میورزد؛ عاشق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعشق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mota'aššeq کسی که به دیگری عشق میورزد؛ عاشق.
-
متعشق
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ شِّ) [ ع . ] (اِ.) عاشقی نماینده ، عشق ورزنده ؛ ج . متعشقین .
-
متعشق
لغتنامه دهخدا
متعشق . [ م ُ ت َ ع َش ْ ش ِ ] (ع ص ) عاشقی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عاشق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعشق شود.