کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعرس
لغتنامه دهخدا
متعرس . [ م ُ ت َ ع َرْ رِ ] (ع ص ) دوستی کننده با زن و فریفته گردنده بر وی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مایل و شایق به زن خود و فریفته ٔ به آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعرس شود.
-
واژههای همآوا
-
متارس
لغتنامه دهخدا
متارس . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مِترَس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به مترس شود.