کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعب
/mot'ab/
معنی
دچار رنج و تعب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mot'ab دچار رنج و تعب.
-
متعب
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تعب ، رنج . 2 - جای تعب ، محل رنج ؛ ج . متاعب .
-
متعب
لغتنامه دهخدا
متعب . [ م َ ع َ ] (ع اِ) مَتعَبَة. جای تعب و رنج . (از اقرب الموارد).
-
متعب
لغتنامه دهخدا
متعب . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) مانده گردیده . (از منتهی الارب ). مانده و عاجز و خسته . (ناظم الاطباء) : دل را نکرد باید مغرورتن رانداشت باید متعب . مسعودسعد.- بعیر متعب ؛ شتری که یکی از استخوانهای دست و یا پایش شکسته باشد و آن را بسته باشند لیکن آن شتر د...
-
متعب
لغتنامه دهخدا
متعب . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) مانده گرداننده . (آنندراج ). کسی که مانده و خسته می گرداند. (ناظم الاطباء). || زحمت کش و محنت طلب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || آکننده و پرکننده ٔآوند. || استخوان پیوند گرفته ٔ بازشکسته .(ناظم الاطب...
-
متعب
دیکشنری عربی به فارسی
خسته , سير , بيزار , خستگي , باخستگي , خسته کننده , مزاحم , طاقت فرسا
-
واژههای مشابه
-
بشکل متعب
دیکشنری عربی به فارسی
خسته , سير , بيزار , خستگي , باخستگي
-
متعب بن عبدا
لغتنامه دهخدا
متعب بن عبدا. [ م ُ ع ِ ب ِ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) از امرای آل رشید است که در سرزمین نجد حکومت داشته است (سنه ٔ 1283) متعب پس از برادرش طلال امارت حائل و اطراف آن را به دست گرفت لیکن طولی نکشید که بدست فرزندان طلال کشته شد. (از اعلام زرکلی ، ج 6 ...
-
متعب بن عبدالعزیز
لغتنامه دهخدا
متعب بن عبدالعزیز. [ م ُ ع َ ب ِب ْ ن ِ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) از امراء آل رشید است که در سرزمین نجد پس از پدر امارت داشت (سنه ٔ 1324) و حوزه ٔ قلمروش حائل و کوه شمر بود و با ابن سعود قرارداد صلحی منعقد کرد که برطبق این معاهده ابن سعود قصیم را همراه ...
-
واژههای همآوا
-
متاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] matāb بازگشتن بهسوی حق؛ توبه و بازگشت از گناه.
-
متاب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (مص ل .) بازگشت از گناه .
-
متاب
لغتنامه دهخدا
متاب . [ م َ ] (ع اِ) جای رجوع . (غیاث ). جای بازگشتن . بازگشتنگاه . (یادداشت دهخدا).
-
متاب
لغتنامه دهخدا
متاب . [ م َ ] (ع مص ) (از «ت وب ») از گناه بازگشتن . (ترجمان القرآن ). بازگشتن از گناه . (زوزنی ). تاب الی اﷲ توبا و توبة و متاباً و تابة و تتوبة، بازگشت از گناه . تائِب و تَوّاب نعت است از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بازگشت...