کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعاطف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعاطف
معنی
(مُ تَ طِ) [ ع . ] (اِفا.) به یکدیگر مهربانی کننده .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعاطف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ طِ) [ ع . ] (اِفا.) به یکدیگر مهربانی کننده .
-
متعاطف
لغتنامه دهخدا
متعاطف . [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) بر همدیگر مهربانی کننده . (آنندراج ). بر همدیگر مهربانی کرده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعاطف شود.
-
متعاطف
دیکشنری عربی به فارسی
همدرد , دلسوز , شفيق , غمخوار , موافق
-
جستوجو در متن
-
همدرد
دیکشنری فارسی به عربی
متعاطف
-
غمخوار
دیکشنری فارسی به عربی
متعاطف
-
دلسوز
دیکشنری فارسی به عربی
رحيم , متعاطف
-
شفیق
دیکشنری فارسی به عربی
رحيم , متعاطف
-
موافق
دیکشنری فارسی به عربی
متعاطف , متناسق , ودي