کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متطاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متطاول
/motatāvel/
معنی
طویل؛ دراز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متطاول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motatāvel طویل؛ دراز.
-
متطاول
لغتنامه دهخدا
متطاول . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) گردن دراز. (آنندراج ). کسی که گردن رابرای نگرستن چیزی دراز کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تکبر نماینده . (آنندراج ). مغرور از تکبر و فیروز و مظفر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب ا...
-
جستوجو در متن
-
متطال
لغتنامه دهخدا
متطال . [ م ُ ت َ طال ل ] (ع ص ) آن که گردن دراز کند تا دور نگرد. (آنندراج ). کسی که گردن دراز می کند برای دیدن چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به تطالل و متطاول شود.
-
جرادة
لغتنامه دهخدا
جرادة. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ریگستانی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابومنصور گوید، ریگستانی است که در بالای بادیه قرار دارد. (از معجم البلدان ) : و غودر علوا ذلها متطاول بنیل کجثمان الجرادة ناشر.اسودبن یعفر (از معجم البلدان ).
-
انکب
لغتنامه دهخدا
انکب . [ اَ ک َ ] (ع ص ) مرد بی کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مردی که کمان همراه ندارد. (از اقرب الموارد). || مرد ستمگار وجفاکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). متطاول ِ جائر.(از اقرب الموارد). || شتر نکب رسیده ٔ لنگان . (منتهی ...
-
ذهب
لغتنامه دهخدا
ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بدپاکتر ز ...