کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متصنع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متصنع
/mote(a)sanne'/
معنی
۱. کسی که صنایع ادبی را به تکلف در آثار خود به کار میبرد.
۲. مصنوعی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متصنع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَصنّع] mote(a)sanne' ۱. کسی که صنایع ادبی را به تکلف در آثار خود به کار میبرد.۲. مصنوعی.
-
متصنع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ صَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خویشتن آراینده . 2 - به تکلف نیکو سیرتی نماینده . 3 - آن که صنعتی یا هنری را به خود ببندد؛ ج . متصنعین .
-
متصنع
لغتنامه دهخدا
متصنع. [م ُ ت َ ص َن ْ ن ِ ] (ع ص ) خویشتن را آراینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آراسته و زینت کرده شده . (ناظم الاطباء). || ساخته . برخاسته . ساختگی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || به تکلف نیکوسیرتی نماینده . (آنندراج ) (از ...
-
متصنع
دیکشنری فارسی به عربی
منافق
-
جستوجو در متن
-
ظاهرساز
واژگان مترادف و متضاد
خودآرا، ریاکار، متصنع، متظاهر
-
منافق
دیکشنری عربی به فارسی
با ريا , ادم رياکار , ادم دو رو , زرق فروش , سالوس , متصنع
-
hypocrite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منافق، سالوس، مزور، ادم ریاکار، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس، با ریا، ادم دو رو
-
hypocrites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منافقان، منافق، سالوس، مزور، ادم ریاکار، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس
-
ساختگی
لغتنامه دهخدا
ساختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) چگونگی و کیفیت ساخته . ساخته بودن . و ساخته شدن . رجوع به ساختن و ساخته شود. || آمادگی . بسیج . بسیجیدگی . بسغدگی . فراهمی اسباب . مهیائی . آراستگی . عّده . عدت . ساخت . سامان . ساز : و ازآنجا لشکرها ساخته و ببخارا رسید...