کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متصل 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
legato (it.) 2
متصل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای در اجرای دو یا چند نغمۀ متوالی که در آن نغمات بهصورت پیوسته و بدون انقطاع شنیده شوند
-
جستوجو در متن
-
تایلر
لغتنامه دهخدا
تایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بروک . ریاضی دان مشهور انگلیسی است که در سال 1685 م . در «ادمونتون » متولد شد و بسال 1731 در «لندن » درگذشت . وی مدتی از دوران اولیه ٔ زندگی خود را بترتیب ، صرف مطالعه در موسیقی ، نقاشی ، علم حقوق ، فلسفه ، فیزیک و هندسه کرد و د...
-
adjoin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل، متصل شدن، متصل کردن، پیوستن، وصلت دادن، مجاور بودن، پیوسته بودن، افزودن
-
connects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل می شود، وصل کردن، متصل کردن، پیوستن، مربوط کردن، عطف کردن، بستن، باهم متصل کردن
-
aclasis, aclasia
دُشوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] متصل شدن بیمارگونۀ ساختارهایی در بدن که نباید به هم متصل باشند
-
جاور
دیکشنری عربی به فارسی
پيوستن , متصل کردن , وصلت دادن , مجاور بودن(به) , پيوسته بودن(به) , افزودن , متصل شدن
-
connectibly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
conjurison
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
joinant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
connach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
connatal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
joisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
attachedly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
convected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل