کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متساوی الاضلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متساوی الاضلاع
/mote(a)sāviyol'azlā'/
معنی
ویژگی شکل دارای ضلعهای هماندازه؛ راستپهلو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
equilateral
-
جستوجوی دقیق
-
متساوی الاضلاع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَساوِیالاضلاع] (ریاضی) mote(a)sāviyol'azlā' ویژگی شکل دارای ضلعهای هماندازه؛ راستپهلو.
-
متساوی الاضلاع
واژهنامه آزاد
هَمبَر.
-
واژههای مشابه
-
متساوی الساقین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَساویالسّاقَین] (ریاضی) mote(a)sāviyossāqeyn ویژگی شکلی که دو ضلع آن با هم مساوی باشد؛ راستپای.
-
غير متساوي
دیکشنری عربی به فارسی
نابرابر , نامساوي
-
متساوی بودن
دیکشنری فارسی به عربی
کافي
-
متساوی الساقین
واژهنامه آزاد
هَمساگ. چون ساق را به پارسی «ساگ» می گویند.
-
جستوجو در متن
-
equilateral triangle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثلث متساوی الاضلاع
-
مساوی الاضلاع
لغتنامه دهخدا
مساوی الاضلاع . [ م ُ یُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) چیزی مثلث یا مربع و غیره که همه گوشه های آن برابر باشد. (غیاث ). شکل هندسی با ضلعهای برابر هم . متساوی الاضلاع .
-
هم کران
لغتنامه دهخدا
هم کران . [هََ ک َ ] (ص مرکب ) متساوی الاضلاع . (یادداشت مؤلف ).
-
لچکی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) منسوب به لچک . 1 - سه گوش ، مثلث شکل . 2 - پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلاع .
-
لچکی
لغتنامه دهخدا
لچکی . [ ل َ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به لچک . سه گوش . مثلث شکل . جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع .
-
چهاروجهی منتظم
لغتنامه دهخدا
چهاروجهی منتظم . [ چ َ / چ ِ وَ ی ِ م ُ ت َ ظَ ] (اِ مرکب ) جسمی است که از هر طرف به مثلث های متساوی الاضلاع مسطح برابر محدود میباشد هر یک از این مثلث های متساوی الاضلاع مسطح را وجه مینامند و هر یک از اضلاع مشترک میان وجه را یال و انتهای یالها را رأ...
-
متوازی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - برابر یکدیگر. 2 - دو خط برابر با هم که هرچه امتداد داده شوند به هم نرسند، موازی . ؛ ~الاضلاع چهار ضلعی ای که اضلاع آن دو به دو با هم موازیند. ؛ ~السطوح فضایی که دارای شش وجه است و هر دو وجه رو به رو متساوی و موازیند.