کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متروکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متروکه
/matruke/
معنی
= متروک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
abandoned, derelict, deserted, desolate, disused, forlorn, forsaken, lone, lonely, lonesome, unfrequented
-
جستوجوی دقیق
-
derelict
متروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ویژگی کالا یا شناوری که عمداً یا به دلایل ایمنی یا شرایط جوّی در دریا رها شده باشد
-
متروکه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متروکَة] matruke = متروک
-
متروکه
لغتنامه دهخدا
متروکه . [ م َ ک َ / ک ِ ] (ع ص ) مأخوذ ازتازی ، هر چیز واگذاشته شده و ترک شده و ساقط گشته . (ناظم الاطباء).- اموال متروکه ؛ چیزهائی که از شخص مرده باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء).و رجوع به متروک و متروکات شود.
-
واژههای مشابه
-
relict boundary/ relic boundary
مرز متروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که دیگر وجود و کارکردی ندارد، اما بقایای آن از منظر فرهنگی هنوز مورد توجه است
-
quasi derelict
شبهمتروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ویژگی کشتی یا کالایی که ازلحاظ حقوقی تمامی شرایط متروکه بودن را نداشته باشد
-
retired track
خط متروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خط آهن ازردهخارجی که دیگر از آن استفاده نمیشود
-
track retire
متروکهسازی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] از رده خارج کردن همیشگی خط آهن
-
جستوجو در متن
-
metrotome
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متروکه
-
abandoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها شده، متروکه، متروک
-
متروک شدن
واژگان مترادف و متضاد
رهاشدن، ول شدن، متروکه شدن، ترک شدن ≠ آبادشدن
-
divorcees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق، زن مطلقه، زن طلاق گرفته، متروکه
-
divorcee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق، زن مطلقه، زن طلاق گرفته، متروکه
-
left
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترک کرد، در طرف چپ، چپ، متروک، متروکه