کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مترهب
معنی
(مُ تَ رَ هِّ) [ ع . ] (اِفا.) پرستش کننده ، عابد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مترهب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ هِّ) [ ع . ] (اِفا.) پرستش کننده ، عابد.
-
مترهب
لغتنامه دهخدا
مترهب . [ م ُ ت َ رَهَْ هَِ ] (ع ص ) ترساننده . (آنندراج ). ترساننده و وعده ٔ بد کننده . (ناظم الاطباء). || پرستش کننده . (آنندراج ). کسی که پرستش می نماید و تقدیس می کند خدای تعالی را. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترهب شود.
-
جستوجو در متن
-
پرستشگر
واژگان مترادف و متضاد
پرستنده، عابد، مترهب، متعبد
-
عابد
واژگان مترادف و متضاد
پارسا، پرستشگر، پرستنده، زاهد، عبادتکار، مترهب، متعبد