کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مترسک
/matarsak/
معنی
۱. پیکرهای شبیه انسان از جنس سنگ، چوب، یا پارچه که برای دور کردن جانوران در کشتزار برپا میکنند.
۲. [مجاز] دارای ارادۀ ضعیف و بیشخصیت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. افچه، داهل، مترس، هراسه
۲. لولو
۳. سرخر، مزاحم
دیکشنری
bogy, bugbear, scarecrow
-
جستوجوی دقیق
-
مترسک
واژگان مترادف و متضاد
۱. افچه، داهل، مترس، هراسه ۲. لولو ۳. سرخر، مزاحم
-
مترسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مترس› matarsak ۱. پیکرهای شبیه انسان از جنس سنگ، چوب، یا پارچه که برای دور کردن جانوران در کشتزار برپا میکنند.۲. [مجاز] دارای ارادۀ ضعیف و بیشخصیت.
-
مترسک
لغتنامه دهخدا
مترسک . [ م َ ت َ س َ ] (اِ مصغر) مترس کوچک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مترس شود. || سر خر. مزاحم . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
مث مترسک
لهجه و گویش تهرانی
بدهیکل، قناس
-
جستوجو در متن
-
مترس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] matars = مترسک
-
آلولو،()سر خرمن
لهجه و گویش تهرانی
مترسک،آدم بی مصرف،لولو
-
لولو سَرخَرمن
لهجه و گویش تهرانی
مترسک، آدم بی مصرف
-
چُولِغِذَک
لهجه و گویش گنابادی
chowleghezak در گویش گنابادی به معنای مترسک میباشد.
-
چُوِلغِزَک
لهجه و گویش گنابادی
chouwleghezak در گویش گنابادی به معنای مترسک میباشد.
-
سرخر
واژگان مترادف و متضاد
۱. مخل، مزاحم ۲. مصدع ۳. مترسک
-
لولو
واژگان مترادف و متضاد
۱. مترسک ۲. کریهالمنظر ۳. ترسناک، مهیب
-
هراسه
فرهنگ فارسی معین
(هَ س ) (اِ.) 1 - هرچیزی که با آن بترسانند. 2 - مَتَرسک .
-
scarecrow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، مترسک، لو لو، ادمک سرخرمن