کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مترحل
لغتنامه دهخدا
مترحل . [ م ُ ت َ رَح ْح ِ ] (ع ص ) کوچ کننده . (آنندراج ). کوچ کننده و سفر کننده . (ناظم الاطباء). کسی که به ناپسند پیش آید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به ترحل شود.
-
واژههای همآوا
-
مترهل
لغتنامه دهخدا
مترهل . [ م ُ ت َ رَهَْ هَِ ] (ع ص ) نزد اطبا آن که گوشتش سست و نرم شده باشد. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). سست و نرم . (ناظم الاطباء). لغ. جنبان . نرم . (یاد داشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترهل شود.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سالم . مصری نحوی زاهد مترحل . نزیل دمشق . متوفی به سال 665 هَ . ق .