کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مترجم
/motarjam/
معنی
۱. ترجمهشده.
۲. (اسم، صفت) مطلبی که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شده است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برگرداننده، ترجمان، دیلماج، گزارنده، مفسر
برابر فارسی
ترزبان، برگرداننده
دیکشنری
dragoman, interpreter, translator
-
جستوجوی دقیق
-
مترجم
واژگان مترادف و متضاد
برگرداننده، ترجمان، دیلماج، گزارنده، مفسر
-
مترجم
فرهنگ واژههای سره
ترزبان، برگرداننده
-
مترجم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] motarjam ۱. ترجمهشده.۲. (اسم، صفت) مطلبی که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شده است.
-
مترجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] motarjem ۱. کسی که سخنی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه میکند.۲. [مجاز] بازگوکننده؛ بیانکننده: این شعر مترجم احساسات شاعر است.
-
مترجم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که مطلبی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند.
-
مترجم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جَ) [ ع . ] (اِمف .) از زبان دیگر گردانده ، ترجمه شده .
-
مترجم
لغتنامه دهخدا
مترجم . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) ترجمه کرده شده و از زبانی به زبانی دیگر بیان کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ ازتازی ، ترجمه شده و معنی کرده شده . (ناظم الاطباء). برگردانده شده از زبانی به زبانی دیگر. ترجمه شده . و رجوع به ترجمه و ترکیب های آن شو...
-
مترجم
لغتنامه دهخدا
مترجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) ترجمه کننده . (غیاث ) (آنندراج ). ترجمان . دیلماج . (یاد داشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی ، ترجمان و ترجمه کننده و معنی کننده و تاجُران .(ناظم الاطباء). کسی که کلامی را به زبانی دیگر برگرداند چنانکه فرانسه را به پ...
-
مترجم
دیکشنری عربی به فارسی
مترجم , برگرداننده
-
مترجم
دیکشنری فارسی به عربی
مترجم , مترجم شفوي
-
واژههای مشابه
-
compiler 2
مترجم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] برنامهای که دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر را رمزگشایی و برنامهای به زبان همگذاری تولید کند
-
translator
مترجم 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] شخصی که گفتار یا نوشتاری را از زبانی به زبان دیگر برگرداند
-
مترجم شفوي
دیکشنری عربی به فارسی
مترجم , مترجم شفاهي , مفسر
-
مترجم شفاهی
دیکشنری فارسی به عربی
مترجم شفوي