کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وامی
لغتنامه دهخدا
وامی . (ص نسبی ) از: وام + ی (نسبت ) . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). قرض دار. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وام دار. مدیون . || درمانده . (لغت فرس اسدی ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ) (جهانگیری ). عاجز. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم ...
-
غامی
لغتنامه دهخدا
غامی . (ص ) ضعیف و نحیف و ناتوان . (برهان ). ناتوان . (اوبهی ). ناتوان و ضعیف و لاغر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). در فرهنگ رشیدی نیز آمده است : غامی یعنی ناتوان و ضعیف : استه و غامی شدم ز درد جدائی هامی و وامی شدم ز خستن مهرب رنگ رخ من چو غمروات ...
-
ابیب
لغتنامه دهخدا
ابیب . [ اَ ی َ ] (اِ) در بعض فرهنگها در معنی این صورت ، گفته انداخلال باشد از خلل ، و در بعض دیگر خلال بمعنی دندان کاو. و شاهد هر دو دعوی در قطعه ٔ ذیل است : ای رخ تو آفتاب و غمزه ٔ تو یب کرد فراقت مرا چو زرین ابیب اشبه وغامی شدم ز درد جدائی هامی و ...