کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متذلل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متذلل
/mote(a)zallel/
معنی
ویژگی کسی که خود را خوار و حقیر میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پست، خوار، ذلیل، فرومایه
۲. افتاده، فروتن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متذلل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پست، خوار، ذلیل، فرومایه ۲. افتاده، فروتن
-
متذلل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَذلل] [قدیمی] mote(a)zallel ویژگی کسی که خود را خوار و حقیر میکند.
-
متذلل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ذَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) فروتن ، خوار.
-
متذلل
لغتنامه دهخدا
متذلل . [ م ُ ت َ ذَل ْ ل ِ ] (ع ص ) ذلیل و خوار. (آنندراج ). || فروتن و کمینه . (ناظم الاطباء). فروتن و متواضع. (ازاقرب الموارد). || ملایم و نرم دل . || دادخواه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای همآوا
-
متظلل
لغتنامه دهخدا
متظلل . [ م ُ ت َ ظَل ْ ل ِ ] (ع ص ) سایه گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تظلل شود. || سایه دار وسایه گسترده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تظلل شود.
-
جستوجو در متن
-
ذلیل
واژگان مترادف و متضاد
پست، حقیر، خوار، دون، زبون، فرومایه، متذلل، مغلوب، ناکس، ≠ عزیز
-
خوار
واژگان مترادف و متضاد
۱. پست، توسریخور، حقیر، خفیف، دنی، ذلیل، زبون، سرافکنده، سقط، فرومایه، متذلل، محقر ≠ عزیز ۲. بیمقدار، بیارزش، بیقدر ۳. بیمصرف، مهمل
-
فرومایه
واژگان مترادف و متضاد
بدسرشت، بیآبرو، بیاعتبار، بیسروپا، بیقدر، پست، پستفطرت، جلب، حقیر، خسیس، خوار، دنی، دون، دونهمت، ذلیل، رذل، رذیل، زبون، سفله، کنس، متذلل، ناچیز، ناستوده، ناکس، نانجیب، وغب ≠ جلیل
-
مدربح
لغتنامه دهخدا
مدربح . [ م ُ دَ ب ِ ] (ع ص ) آنکه از ترس می دود. (ناظم الاطباء). دونده از ترس . (آنندراج ). نعت فاعلی است از دربحة. || آنکه پشت خم می کند و فروتنی می نماید. (ناظم الاطباء). خم کننده پشت خود را و رام و خوار گردنده . (آنندراج ). متذلل . (متن اللغة). ر...
-
پست
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیسروپا، پستفطرت، دونهمت، رذل، ناکس ۲. بخیل، کنس، لئیم، لچر ۳. قصیر، کمارتفاع، کوتاه ۴. بیقدر، بیمقدار، حقیر، خوار، دنی، دون، ذلیل، زبون، سفله، فرومایه، متذلل ۵. نازل ۶. جلب، رذیل ۷. محقر ۸. پایین، کوچک ۹. مبتذل، وضیع ≠ شریف
-
قلنسة
لغتنامه دهخدا
قلنسة. [ ق َ ن َ س َ ] (ع مص ) پوشانیدن کلاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قلنسه فتقلنس ، البسه القلنسوة. (اقرب الموارد). قلساة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلساة شود. || پوشانیدن و پنهان کردن . (اقرب الموارد). قلنس الشی َٔ غطاه و ستره ...
-
برهنه
لغتنامه دهخدا
برهنه . [ ب ِرَ / ب َ رَ ن َ / ن ِ / ب ِ هََ ن َ / ن ِ ] (ص ) ترجمه ٔ عریان باشد. (از غیاث ). عریان ، مثل تیغ برهنه و لوای برهنه . (آنندراج ). بی مطلق پوشش چنانکه بی جامگی در آدمی و بی برگی در درخت و بی گیاهی در زمین و جز آن . أجرد. أضکل . بحریت . ...