کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متدرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متدرج
/mote(a)darrej/
معنی
درجهبهدرجه؛ آهسته؛ بهتدریج.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. درجهبهدرجه
۲. تدریجی، بهتدریج
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متدرج
واژگان مترادف و متضاد
۱. درجهبهدرجه ۲. تدریجی، بهتدریج
-
متدرج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَدرج] [قدیمی] mote(a)darrej درجهبهدرجه؛ آهسته؛ بهتدریج.
-
متدرج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ دَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) آهسته و کم کم پیش رونده .
-
متدرج
لغتنامه دهخدا
متدرج . [ م ُ ت َ دَرْ رِ ] (ع ص ) آن که اندک اندک قریب گردد. (آنندراج ). آهسته آهسته و کم کم پیش رفته . (ناظم الاطباء). آن که آهسته و به تدریج پیش رود. و رجوع به تدرج شود.
-
جستوجو در متن
-
تسلسل
لغتنامه دهخدا
تسلسل . [ت َ س َ س ُ ] (ع مص ) پیوسته رفتن آب و آنچه بدان ماند. (زوزنی ). در هم پیوسته روان شدن آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). پیوسته شدن و روان شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || اتصال و پیوستگی بهم...