کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متدخن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متدخن
لغتنامه دهخدا
متدخن . [ م ُ ت َ دَخ ْ خ ِ ] (ع ص ) بوی دود گرفته . (از آنندراج ). رنگ تباه شده از دود و بوی دود گرفته . (از ناظم الاطباء). || دودکرده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تدخن شود.
-
جستوجو در متن
-
دودناک
لغتنامه دهخدا
دودناک . (ص مرکب )پردود. دودی . (التفهیم ). دودآلود. متدخن . آلوده . دودآگین . که رنگ و بوی دود گرفته باشد. کنایه از تیره و آلوده و کدر. که به سیاهی زند. (یادداشت مؤلف ).- خنبره ٔ دودناک ؛ گنبد دودناک . کنایه است از آسمان کبود و تیره : دامن از این ...