کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متداعیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متداعیین
/mote(a)dā'iyeyn/
معنی
هر دو طرف دعوی؛ خواهان و خوانده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متداعیین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: متَداعیَین، تثنیۀ متَداعی] (حقوق) mote(a)dā'iyeyn هر دو طرف دعوی؛ خواهان و خوانده.
-
متداعیین
لغتنامه دهخدا
متداعیین . [ م ُ ت َ ی َ ی ْ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ متداعی . خصمین . طرفین دعوی . مدعی و مدعی علیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متداعی شود.
-
جستوجو در متن
-
ادب القاضی
لغتنامه دهخدا
ادب القاضی . [ اَ دَ بُل ْ ] (ع اِ مرکب ) ملتزم شدن و عمل کردن قاضی است بر آنچه که شرع برای او تعیین کرده است از قبیل بسط عدل و رفع ظلم و عدم میل و منحرف نشدن بر یکی از متداعیین . (تعریفات جُرجانی ).
-
خصم
لغتنامه دهخدا
خصم . [ خ َ ] (ع اِ) مالک . صاحب . || شوهر. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (اقرب الموارد) : کسی گر کند بر زن کس نگاه چو خصمش بیاید بدرگاه شاه . فردوسی .زبس هندی پسرها تنگ می گیرند بر مردم زنان آنجا ازین ره خصم می نامند شوهر را. ق...