کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متخمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متخمة
لغتنامه دهخدا
متخمة. [ م َ خ َ م َ ] (ع ص ) (از «وخ م ») طعامی که تخمه آرد. (منتهی الارب ) طعام متخمة؛ طعامی که تخمه آرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
متخمط
لغتنامه دهخدا
متخمط. [ م ُ ت َ خ َم ْ م ِ ] (ع ص ) قهار بسیارغلبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). قهار. (ناظم الاطباء). || توانای زبردست و غالب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || سخت خشم که او را آواز باشد از شدت خشم وی . (منتهی الارب ) (از اقر...
-
جستوجو در متن
-
متخم
لغتنامه دهخدا
متخم . [ م ُ خ ِ ] (ع ص ) طعام ناگوار و سنگین و تخمه آورنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به متخمه و تخمه و ماده ٔ بعد شود.
-
موخمة
لغتنامه دهخدا
موخمة. [ م َ خ َ م َ ] (ع ص ) زمین وخیمة. (منتهی الارب ). ارض موخمة؛ زمینی که گیاهش ناسازوار و ناگوارنده باشد. (ناظم الاطباء). || طعامی که تخمه آرد. (آنندراج ). متخمة. (منتهی الارب ، ماده ٔ وخ م ).
-
متخم
لغتنامه دهخدا
متخم . [ م ُت ْ ت َ خ ِ ] (ع ص ) (از «وخ م ») تخمه زده از طعام . (آنندراج ). مزاحم شده به معده و ناگوارد در هضم . (ناظم الاطباء). و رجوع به متخمه و ماده ٔ قبل و تخمه شود.
-
ناگوارد
لغتنامه دهخدا
ناگوارد. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: نا، نفی ، سلب + گوارد [ از: گواردن ] = ناگورد =ناگوار). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ناگوار. طعام ناپخته در معده . (برهان قاطع). متخمه . (از منتهی الارب ). گران . سنگین . بطی ءالانهضام . || نامطبوع . ناملایم طبع. ناخو...