کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متخلخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متخلخل
/mote(a)xalxel/
معنی
دارای سوراخ و خللوفرج.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دارایخللوفرج، پرمنفذ، خللوفرجدار، سوراخسوراخ، مشبک، منفذدار ≠ متراکم، متکاثف، فشرده، پرچگالی، پرتکاثف
دیکشنری
spongy
-
جستوجوی دقیق
-
porous
متخلخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگ یا خاک یا رسوبی که حفرههای مرتبط یا جدای فراوانی داشته باشد
-
متخلخل
واژگان مترادف و متضاد
دارایخللوفرج، پرمنفذ، خللوفرجدار، سوراخسوراخ، مشبک، منفذدار ≠ متراکم، متکاثف، فشرده، پرچگالی، پرتکاثف
-
متخلخل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَخلخل] mote(a)xalxel دارای سوراخ و خللوفرج.
-
متخلخل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ خَ خِ) [ ع . ] (اِفا.) شی ای که اجزای آن به هم متصل نباشد.
-
متخلخل
لغتنامه دهخدا
متخلخل . [ م ُ ت َ خ َ خ ِ] (ع ص ) زنی که خلخال در پا کند. (آنندراج ). دارای خلخال . (ناظم الاطباء). || عسکر متخلخل ، لشکر پریشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) || ،... دارای فرجه ، ضد متکاثف . (ناظم الاطباء). شیئی که اجزای آن به طور کامل...
-
متخلخل
واژهنامه آزاد
اسفنجی
-
واژههای مشابه
-
collet, porous collet, pellet 1
پرک متخلخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرک حاصل از تزریق بخار به تودۀ دانۀ روغنی پرسشده، قبل از خنک و سخت شدن آن
-
جستوجو در متن
-
porousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل
-
meliorant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل
-
porously
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل
-
obtrusionist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل
-
apocrustic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل
-
mortarlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلخل