کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متخاذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متخاذل
معنی
ادم کند دست , ادم دست سنگين , عقب مانده
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متخاذل
لغتنامه دهخدا
متخاذل . [ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) فروگذارنده یکدیگر را و بریده شونده از یکدیگر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). یقال : فلان نوؤه متخاذل و نهضه متواکل . (اقرب الموارد). || متنفر و کسی که از اعانت دیگری کراهت داشته باشد. (ناظم الاطباء) || سست پای . (ناظم ا...
-
متخاذل
دیکشنری عربی به فارسی
ادم کند دست , ادم دست سنگين , عقب مانده
-
جستوجو در متن
-
ادم کند دست
دیکشنری فارسی به عربی
متخاذل
-
ادم دست سنگین
دیکشنری فارسی به عربی
متخاذل
-
عقب مانده
دیکشنری فارسی به عربی
خلفيا , متخاذل , وراء