کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متحابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متحابه
/motahābbe/
معنی
دوست؛ یار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متحابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متحابَّة] [قدیمی] motahābbe دوست؛ یار.
-
واژههای مشابه
-
متحابة
لغتنامه دهخدا
متحابة. [ م ُت َ حاب ْ ب َ ] (ع ص ) مؤنث متحاب . متحابه : سفارتخانه های دول متحابه ٔ دربار همایون . (مرآت البلدان از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به متحاب و متحابتین شود. || (اصطلاح علم ریاضی ) اعداد متحابه همچون عدد «220» و «284» و در علم طلسمات خواص...
-
جستوجو در متن
-
متحابتین
لغتنامه دهخدا
متحابتین . [ م ُ ت َ حاب ْ ب َ ت َ ] (ع ص ) تثنیه ٔ متحابة: دولتین متحابتین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به متحاب و متحابة شود.
-
ارثماطیقی
لغتنامه دهخدا
ارثماطیقی . [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اَریثمُس ، بمعنی عدد) ارتماطیقی .علم حساب نظری . (کشاف اصطلاحات الفنون ). دانش اعداد.فن ّ محاسبه . و آن عبارتست از معرفت خواص اعداد و این مشتمل است بر چهار باب : باب اول در خواص اعداد از آن روی که کم ّاند ...
-
حساب
لغتنامه دهخدا
حساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح ...