کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متجدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متجدد
/mote(a)jaded/
معنی
کسی که آدابورسوم تازه را کسب کرده باشد؛ پیرو شیوههای نوین زندگی؛ نوگرا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تجددطلب، روشنفکر، نوآور، نوپرست، نوگرا ≠ کهنهگرا، متحجر
دیکشنری
modern
-
جستوجوی دقیق
-
متجدد
واژگان مترادف و متضاد
تجددطلب، روشنفکر، نوآور، نوپرست، نوگرا ≠ کهنهگرا، متحجر
-
متجدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَجدّد] mote(a)jaded کسی که آدابورسوم تازه را کسب کرده باشد؛ پیرو شیوههای نوین زندگی؛ نوگرا.
-
متجدد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) نوخواه ، کسی که آداب و رسوم جدید را می پذیرد.
-
متجدد
لغتنامه دهخدا
متجدد. [ م ُ ت َ ج َدْ دِ] (ع ص ) نو گردیده . (آنندراج ). نو و تجدید شده و تازه . (ناظم الاطباء). نو گردنده : به مکان اوفضایل اسلاف و شرف اجداد متجدد گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 362). || آن که تابع رسوم و آداب جدید باشد. مقابل مرتجع. و رج...
-
متجدد
واژهنامه آزاد
امروزی
-
جستوجو در متن
-
نوگرا
واژهنامه آزاد
متجدد
-
مدرنیته
واژهنامه آزاد
متجدد و نوگرا
-
مدرنیست
واژهنامه آزاد
متجدد و نوگرا
-
روشنفکر
واژگان مترادف و متضاد
فکور، متجدد، منورالفکر ≠ متحجر
-
newfangled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
newfangled، متجدد، نوظهور، مد تازه
-
فُکُلی
لهجه و گویش تهرانی
کراواتی ،ژیگول،متجدد
-
نوپرست
واژگان مترادف و متضاد
متجدد، نوگرا ≠ کهنهپرست، کهنهگرا، مرتجع
-
ultramodern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق العاده مدرن، خیلی جدید، متجدد، فرانو، بسیار تازه
-
فرنگیماب
واژگان مترادف و متضاد
۱. اروپاییماب، فرنگیخصلت ۲. متجدد ۳. غربزده