کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متجاسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متجاسر
/mote(a)jāser/
معنی
۱. کسی که اظهار دلیری و جسارت میکند.
۲. [مجاز] گردنکش؛ طغیانگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جسور، خودسر، بیپروا، درازدست، سرکش، طاغی، عاصی، گردنکش، متجاوز، متعدی، متمرد، معتد، نافرمان، یاغی ≠ مطیع
دیکشنری
defiant
-
جستوجوی دقیق
-
متجاسر
واژگان مترادف و متضاد
جسور، خودسر، بیپروا، درازدست، سرکش، طاغی، عاصی، گردنکش، متجاوز، متعدی، متمرد، معتد، نافرمان، یاغی ≠ مطیع
-
متجاسر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَجاسر] mote(a)jāser ۱. کسی که اظهار دلیری و جسارت میکند.۲. [مجاز] گردنکش؛ طغیانگر.
-
متجاسر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ س ) [ ع . ] (اِفا.) سرکش ، دلیر.
-
متجاسر
لغتنامه دهخدا
متجاسر. [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) گردن کش و سربلند و دلیر شونده . (آنندراج ). دلیر و شجاع و بهادر و بی باک . مأخوذاز تازی ، جسور و بی باک و گستاخ در هر کاری . (ناظم الاطباء). گردن کش . عاصی . ج ، متجاسرین . || کسی که می جنباند و حرکت می دهد با چوب دستی...
-
واژههای مشابه
-
متجاسر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جسارت ورزیدن، گستاخ شدن، جسور شدن، متمرد شدن ۲. گردنکشی کردن، عاصی شدن، بیپروایی کردن
-
جستوجو در متن
-
متجاوز
واژگان مترادف و متضاد
۱. افزون، بیش ۲. تجاوزگر، درازدست، متجاسر، متعدی، متهاجم، معتد
-
متمرد
واژگان مترادف و متضاد
سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، یاغ، یاغی ≠ رام، مطیع
-
یاغی
واژگان مترادف و متضاد
سرکش، شورشی، طغیانگر، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، نافرمان ≠ رام، مطیع
-
درازدست
واژگان مترادف و متضاد
۱. متجاسر، متجاوز، متعدی، متغلب ۲. دستدراز ۳. آزمند، حریص، طماع
-
طاغی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرکش، طغیانگر، عاصی، عصیانگر، متجاسر، متمرد، مخالف، ناجم، نافرمان ≠ رام، طایع ۲. متکبر
-
عاصی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی ۲. بدرفتار، گناهکار، گنهکار، معصیتکار ≠ مطیع
-
گردنکش
واژگان مترادف و متضاد
سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، گردنفراز، مارد، متجاسر، متمرد، مستکبر، ناجم، نافرمانبردار، نافرمان، یاغ، یاغی، ≠ فرمانبردار، مطیع
-
متعدی
واژگان مترادف و متضاد
۱. متجاسر، متجاوز ۲. جفاپیشه، خاطی، ستمگر، ظالم ۳. غیرلازم ≠ لازم