کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متبین
/motabayyen/
معنی
آشکار؛ روشن؛ واضح؛ ظاهر؛ هویدا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motabayyen آشکار؛ روشن؛ واضح؛ ظاهر؛ هویدا.
-
متبین
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آشکار شونده ، پیدا، هویدا. 2 - آشکار کننده . ج . متبینین .
-
متبین
لغتنامه دهخدا
متبین . [ م ُ ت َ ب َی ْ ی ِ ] (ع ص ) پیدا و آشکار کننده . (آنندراج ). هر آنچه روشن و واضح کند و آشکارا سازد. || شرح داده شده و بیان کرده شده و مشروح . (ناظم الاطباء). || پیدا و آشکار. (آنندراج ). هویدا و ظاهر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبین شود.