کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متبوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متبوب
لغتنامه دهخدا
متبوب . [ م ُ ت َ ب َوْ وَ ] (ع ص ) دربان گرفته . (آنندراج ). و رجوع به تبوب شود.
-
متبوب
لغتنامه دهخدا
متبوب . [ م ُ ت َ ب َوْ وِ ] (ع ص ) دربان گیرنده . (آنندراج ). دربان دار و دارای دربان . (ناظم الاطباء). || آن که دربانی می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای همآوا
-
مطبوب
لغتنامه دهخدا
مطبوب . [ م َ ] (ع ص ) فسوس کرده شده و سحرزده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جادویی کرده . (مهذب الاسماء). مسحور. (اقرب الموارد) (محیطالمحیط).