کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متبن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متبن
لغتنامه دهخدا
متبن . [ م َ ب َ ] (ع اِ) کاه خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاهدان و انبار کاه . (ناظم الاطباء).
-
متبن
لغتنامه دهخدا
متبن . [ م ُ ت َب ْ ب َ ] (ع ص ) جامه ٔ زعفرانی که به رنگ کاه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رنگ کرده شده به رنگ کاه . (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد).
-
متبن
لغتنامه دهخدا
متبن . [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] (ع ص )ریزه کاری و باریک بینی کننده . (آنندراج ). زیرک و هوشمند و عاقل و آن که ریزه کاری می کند. (ناظم الاطباء).
-
متبن
لغتنامه دهخدا
متبن . [ م ُت ْ ت َ ب ِ ] (ع ص ) تبان پوشنده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کسی که تبان می پوشد یعنی شلوار کوتاهی که عورت را می پوشاند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کهدان
لغتنامه دهخدا
کهدان . [ ک َ ] (اِ مرکب ) جایی که در آن کاه و علف ستوران نهند. (آنندراج ). کاهدان . مَتْبَن . مَتْبَنة. انبار کاه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : وینها که نیند از تو سزای که و کهدان مر حور جنان را تو چه گویی که سزااند؟ ناصرخسرو.تو چه گویی که جهان...
-
آخر
لغتنامه دهخدا
آخر. [ خ ُ ] (اِ)آخور. جایگاهی از گل و سنگ و مانند آن کرده کاه و جو و علف خوردن ستور را. معلف . اَری . متبن . آغیل . ستورگاه . پایگاه . پاگاه . ستورخانه . اصطبل . (زمخشری ). جائی که چهارپایان را بندند. طویله به معنی متداول این عصر. آکنده . || آخیه . ...