کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متبلور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متبلور
/mote(a)balver/
معنی
۱. چیزی که شبیه بلور شده باشد؛ بلوریشده.
۲. [مجاز] روشن؛ آشکار؛ نمایان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بلورشده، بلورین، تبلوریافته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، علوم جَوّ] ← بلوریشده
-
متبلور
واژگان مترادف و متضاد
بلورشده، بلورین، تبلوریافته
-
متبلور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَبلور] mote(a)balver ۱. چیزی که شبیه بلور شده باشد؛ بلوریشده.۲. [مجاز] روشن؛ آشکار؛ نمایان.
-
متبلور
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بَ وِ) [ ع . ] (اِفا.) بلور شده ، چیزی که شبیه بلور شده باشد.
-
متبلور
لغتنامه دهخدا
متبلور. [ م ُ ت َ ب َل ْ وِ ] (ع ص ) آنچه که بلوری شده باشد. بلور شده . و رجوع به بلور و تبلور شود.
-
واژههای مشابه
-
متبلور شدن
واژگان مترادف و متضاد
تبلور یافتن، نمود یافتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
-
متبلور کردن
واژگان مترادف و متضاد
نمود دادن، نمایان ساختن، آشکار کردن
-
متبلور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
سکر
-
غیر متبلور
دیکشنری فارسی به عربی
لا شکلي
-
نمک متبلور
واژهنامه آزاد
زاگ.
-
جستوجو در متن
-
تبلور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلورشدگی، بلورینگی، کریستالی، متبلور ۲. بلورین شدن ۳. متبلور شدن
-
solidifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت کننده، سفت کردن، محکم کردن، جامد کردن، متبلور شدن، سفت کردن یا شدن، یک پارچه شدن، متبلور کردن
-
solidify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت شدن، سفت کردن، محکم کردن، جامد کردن، متبلور شدن، سفت کردن یا شدن، یک پارچه شدن، متبلور کردن