کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متباعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متباعد
/motabā'ed/
معنی
دور از یکدیگر؛ دور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بعید، دور، واگرا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متباعد
واژگان مترادف و متضاد
بعید، دور، واگرا
-
متباعد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motabā'ed دور از یکدیگر؛ دور.
-
متباعد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ع ) (اِفا.) دور شونده از هم ، دور.
-
متباعد
لغتنامه دهخدا
متباعد. [ م ُ ت َع ِ ] (ع ص ) دور. (آنندراج ). دور و بعید. (ناظم الاطباء). مؤنث آن متباعدة : و حرکات متقاربه ومتباعده و مراتب اوتار و مدارج و تراکیب اوزان و الحان نشان کرد. (سندبادنامه . ص 65). || غایب و غیر حاضر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباعد شود...
-
متباعد
دیکشنری عربی به فارسی
متباعد , انشعاب پذير , منشعب , مختلف
-
متباعد
دیکشنری فارسی به عربی
متباعد
-
متباعد
واژهنامه آزاد
دورشونده از یکدیگر.
-
جستوجو در متن
-
انشعاب پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
متباعد
-
منشعب
دیکشنری فارسی به عربی
متباعد
-
متقارب
واژگان مترادف و متضاد
همرس، همگرا ≠ متباعد
-
divergent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگرا، مختلف، متباعد، انشعاب پذیر
-
مختلف
دیکشنری فارسی به عربی
عدة , متباعد , متباين , متنوع , مختلف
-
واگرا
لغتنامه دهخدا
واگرا. [ گ ِ ] (نف مرکب ) متباعد. مقابل همگرا. رجوع به واگرایی شود.
-
دور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بعید، پرت، متباعد ۲. مستبعد ۳. جدا، منفک ۴. مهجور ۵. منفصل ۶. بری ۷. دیر ≠ قریب، نزدیک