کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متأنق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متأنق
لغتنامه دهخدا
متأنق . [ م ُت َ ءَن ْ ن ِ ] (ع ص ) نازک و باریک و لطیف . || نازک طبع. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأنق شود.
-
واژههای مشابه
-
متانق
دیکشنری عربی به فارسی
نفيس , بديع , عالي , دلپسند , مطبوع , حساس , دقيق , شديد , سخت
-
جستوجو در متن
-
بدیع
دیکشنری فارسی به عربی
اصلي , رائع , رواية , متانق
-
نفیس
دیکشنری فارسی به عربی
ثمين , شيء ثمين , متانق
-
دلپسند
دیکشنری فارسی به عربی
لطيف , مبهج , متانق
-
حساس
دیکشنری فارسی به عربی
حاد , حساس , حي , عرض , متانق , متيقظ
-
شدید
دیکشنری فارسی به عربی
بشدة , حاد , شديد , عنيف , قاسي , قطري , متانق , متحمس , مرکز , مزمن
-
مطبوع
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي , صحيح , لذيذ , لطيف , متانق , مرح , موافق , وسيم
-
دقیق
دیکشنری فارسی به عربی
حرفي , حريص , دقيق , صوت , عرض , غير ملحوظ , فطن , مادة مقلصة , متانق , مضبوط , معين
-
عالی
دیکشنری فارسی به عربی
اعلي الدرجات , امبراطور , جميل , رائع , راسمال , شجاع , ضربة قاضية , عالي , غرامة , کثير , متانق , مستوي عالي , مشهور , ممتاز , هائل
-
نطس
لغتنامه دهخدا
نطس . [ ن َ طِ ] (ع ص ) دانا. نَطس . رجوع به نَطس شود. || نیک پاک از آلایش چرک و ریم و ناخوش دارنده آن را. (از اقرب الموارد) (آنندراج ). متقزز. متقذر. (متن اللغة) (ازاقرب الموارد). || متأنق در امور. (از متن اللغة). ج ، نُطُس . و هی نَطِسَة. (از متن ...
-
سخت
دیکشنری فارسی به عربی
اصرار , بشدة , ثقيل , جدي , حاد , خانق , دبق , زمن , صارم , صخري , صعب , صلب , عنيد , عنيف , قاسي , قبر , قرحة , قوي , لا يقاوم , لا يقهر , لايطاق , متانق , متجهم , متصلب , مرض , مزعج , مزمن , مقرن , هائل
-
نطس
لغتنامه دهخدا
نطس . [ ن َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عالم . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد). عالم به امور. (از متن اللغة). نَطِس . نَطُس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از نشوءاللغة ص 44 و 46) (از متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد...