کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متأسف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متأسف
لغتنامه دهخدا
متأسف . [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ ] (ع ص ) دریغکننده و درد خورنده و اندوهگین . (آنندراج ). کسی که تأسف دارد. (ناظم الاطباء). مهموم و محزون و کسی که دریغ می خورد و اندوهگین است . (ناظم الاطباء) : که عدل او ملجاءملهوفان و فضل او منجای متأسفان است . (سندبا...
-
واژههای مشابه
-
متاسف
واژگان مترادف و متضاد
پژمان، پشیمان، حزین، متلهف، محزون، مغموم، نادم ≠ خوشحال
-
متأسف
فرهنگ واژههای سره
دریغمند
-
متاسف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَٲسّف] mote(a)'assef ۱. اندوهگین.۲. دارای احساس دریغ و افسوس.
-
متأسف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) محزون ، مغموم .
-
متاسف
دیکشنری فارسی به عربی
اشف , خائف
-
متاسف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دریغ خوردن، افسوس خوردن، متلهف شدن ۲. محزون گشتن، پژمان شدن
-
متأسف گردیدن
لغتنامه دهخدا
متأسف گردیدن . [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) متأسف شدن . دریغ خوردن . اندوهگین شدن : چون حدت غضب و فورت خشم تسکین یابد از امضای این عزیمت متغیر و متأسف گردد.(سندبادنامه ص 89). و رجوع به تأسف و متأسف شود.
-
جستوجو در متن
-
نادم
واژگان مترادف و متضاد
پشیمان، تائب، توبهدار، توبهکار، متاسف
-
پشیمان
واژگان مترادف و متضاد
تائب، متاسف، متلهف، منفعل، نادم
-
دژمان
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (ص مر.) متأسف ، اندوهگین .
-
حسرت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
تاسف داشتن، متاسف بودن، افسوس خوردن، دریغ خوردن
-
دریغاگو
واژگان مترادف و متضاد
متاسف، متلهف، مرثیهسرا، مرثیهگو، نوحهسرا، اندوهمند