کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متادب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متادب
/mota'addeb/
معنی
ادبآموخته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ادبآموخته، فرهیخته، مودب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متادب
واژگان مترادف و متضاد
ادبآموخته، فرهیخته، مودب
-
متادب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mota'addeb ادبآموخته.
-
واژههای مشابه
-
متأدب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) ادب آموخته .
-
متأدب
لغتنامه دهخدا
متأدب . [ م ُ ت َ ءَدْ دَ / دِ ] (ع ص ) خوش خوی و نیک خصلت و داناو عالم . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
متأدب
لغتنامه دهخدا
متأدب . [ م ُ ت َ ءَدْ دِ ] (ع ص ) ادب گرفته . (آنندراج ). ادب آموخته . (ناظم الاطباء). دانا و عالم : مردی متأدب و فاضل بوده است . (تاریخ قم ص 221). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
متادب شدن
واژگان مترادف و متضاد
ادب آموختن، تربیت شدن، فرهیخته شدن
-
واژههای همآوا
-
متأدب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) ادب آموخته .
-
جستوجو در متن
-
مبادیآداب
واژگان مترادف و متضاد
آدابدان، باادب، فرهیخته، مودب، متادب، متمدن
-
بافرهنگ
واژگان مترادف و متضاد
آدابدان، فرهیخته، مودب، متادب، متمدن ≠ بیفرهنگ
-
آدابدان
واژگان مترادف و متضاد
آدابشناس، بافرهنگ، فرهیخته، مودب، مبادیآداب، متادب
-
فرهیخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافرهنگ، دانشمند، عالم، فاضل ۲. مودب، متادب، متین ≠ نافرهیخته
-
مودب
واژگان مترادف و متضاد
آدابدان، باادب، بافرهنگ، خلیق، تربیتیافته، فرهیخته، مبادیآداب، آدابآموخته، متادب ≠ بیادب