کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متابعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متابعت
/motābe'at/
معنی
پیروی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اتباع، اطاعت، اقتفا، پیروی، تبعیت، تمکین، دنبالهروی
۲. پیروی کردن، متابعت کردن
فعل
بن گذشته: متابعت کرد
بن حال: متابعت کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متابعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتباع، اطاعت، اقتفا، پیروی، تبعیت، تمکین، دنبالهروی ۲. پیروی کردن، متابعت کردن
-
متابعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: متابَعة] motābe'at پیروی.
-
متابعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ عَ) [ ع . متابعة ] (مص ل .) پیروی و فرمانبرداری کردن .
-
متابعت
لغتنامه دهخدا
متابعت . [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) متابعة. پیروی کردن . تبعیت کردن . || (اِمص ) مأخوذ از تازی پیروی و اطاعت و فرمان برداری . (ناظم الاطباء).پیروی . پس روی . تبعیت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اعیان هر دو بطن از بنی هاشم ، علویان و عباسیان بر طاعت و...
-
متابعت
دیکشنری فارسی به عربی
اتل
-
واژههای مشابه
-
متابعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
تبعیت کردن، پیروی کردن، فرمان بردن، تمکین کردن ≠ سرپیچیدن
-
متابعت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل
-
واژههای همآوا
-
متابعة
لغتنامه دهخدا
متابعة. [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) پس روی کردن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). کسی را پس روی کردن . (زوزنی ) (یادداشت دهخدا). پس روی عمل کسی کردن . یقال تابعته علی کذا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). پیروی کردن فلان را بر این کار. (ناظم الاطباء). || در پی...
-
جستوجو در متن
-
لَّا أَتَّبِعُ
فرهنگ واژگان قرآن
پیروی نمی کنم - متابعت نمی کنم
-
اقتفا
واژگان مترادف و متضاد
اقتدا، پیروی، تبعیت، متابعت
-
conformance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انطباق، پیروی، متابعت، هم نوایی
-
واجب الاتباع
لغتنامه دهخدا
واجب الاتباع . [ ج ِ بُل ْ اِت ْ ت ِ ] (ع ص مرکب ) آنکه (یا آنچه ) سزاوار متابعت باشد. (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه متابعت از او واجب شود.