کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبیّن چندجمله ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مبین
دیکشنری فارسی به عربی
تعبير
-
مبین
واژهنامه آزاد
اشکارا ، پیدا ، روشن ، واضح
-
مبین
واژهنامه آزاد
روشن
-
discriminant function
تابع مبیّن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که مبین معادلۀ مفروض باشد
-
امام مبین
لغتنامه دهخدا
امام مبین . [ اِ م ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لوح محفوظ. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به امام شود.
-
discriminant of a polynomial
مبیّن چندجملهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مبیّن
-
مبین و مپرس
فرهنگ گنجواژه
امر به ندانستن.