کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبول
لغتنامه دهخدا
مبول . [ م ِب ْ وَ ] (ع اِ) کمیزدان که در آن بول کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) ظرفی که در آن بول میگیرند. (ناظم الاطباء).
-
مبول
لغتنامه دهخدا
مبول . [ م ُ ب َوْ وِ ] (ع ص ) هر چیز که تحریک بول کند و مدر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مبول
لغتنامه دهخدا
مبول . [ م ُب ْ وِ ] (ع ص ) کمیزاننده . (از منتهی الارب ). مدر بول . (آنندراج ). مدر و بول آورنده . (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
-
جستوجو در متن
-
مبولة
لغتنامه دهخدا
مبولة. [ م ِب ْ وَ ل َ ] (ع اِ) کمیزدان که در آن بول کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). قاثاطیر. (بحر الجواهر). کمیزدان و بول دان و مبول و گلدان . (ناظم الاطباء). ظرف شاش . شاشدانی . گلدان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).