کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبنا
/mabnā/
معنی
پایه؛ بنیان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اساس، اصل، بنیاد، بنیان، پایه، شالده، شالوده، ماخذ ≠ بنا، ساختار
برابر فارسی
بنیان
دیکشنری
base, principle, tenet
-
جستوجوی دقیق
-
مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← مبنای جستوجو
-
مبنا
واژگان مترادف و متضاد
اساس، اصل، بنیاد، بنیان، پایه، شالده، شالوده، ماخذ ≠ بنا، ساختار
-
مبنا
فرهنگ واژههای سره
بنیان
-
مبنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مبنیٰ، جمع: مبانی] mabnā پایه؛ بنیان.
-
مبنا
لغتنامه دهخدا
مبنا. [ م َ ] (ع اِ) بنا و عمارت . (ناظم الاطباء). || بنیان و اساس . (ناظم الاطباء). ابتداء. اول . پایه . ج ، مبانی . (یادداشت دهخدا). فرهنگستان ایران «پایه » را بجای این کلمه که معادل فرانسوی آن «باز» است پذیرفته . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ای...
-
مبنا
دیکشنری فارسی به عربی
قاعدة
-
مبنا
واژهنامه آزاد
بنیان و اساس- بنا و عمارت
-
واژههای مشابه
-
base period fleet
ناوگان مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] واحدهای حملونقلی که برای اجرای برنامۀ دورۀ مبنا مورد نیاز هستند
-
base rate
نرخ مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مبلغ پرداختی به ازای کاری که در طی واحدی از زمان انجام میشود؛ این مبلغ شامل حقوق پایه و اضافهکار و پاداش نمیشود
-
datum point
نقطۀ مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقطهای قراردادی، عموماً در بلندترین بخش هر محوطۀ باستانی، که تمام اندازهگیریها، بهویژه اندازهگیری ارتفاع، نسبت به آن سنجیده میشود
-
reference man
مرد مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مردی که ازنظر خصوصیات تشریحی و کاراندامشناختی در حد متوسط باشد
-
base year
سال مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سالی که بخش اعظم دادههای گردآوریشده در مطالعات حملونقل به آن مربوط میشود
-
datum plane
سطح مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] صفحۀ افقی یا سطح یا ترازی که مرجع ارتفاع هر نقطه از زمین است متـ . سطح مرجع reference plane 1 تراز مرجع reference level 2
-
reference protein
پروتئین مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] پروتئینی که صددرصد آن در بدن مورد استفاده قرار میگیرد متـ . پروتئین استاندارد standard protein