کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبلغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبلغ
/mablaq/
معنی
۱. اندازه و مقداری از پول.
۲. [قدیمی] حد رسیدن؛ جای رسیدن.
۲. [قدیمی] حد و نهایت چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پول، وجه
۲. اندازه، مقدار، میزان
۳. بلوغ، کمال
برابر فارسی
آوازه گر، فرارسان
دیکشنری
amount, expense, exponent, figure, mouthpiece, preacher, propagandist, proponent, publicist, sum
-
جستوجوی دقیق
-
مبلغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. پول، وجه ۲. اندازه، مقدار، میزان ۳. بلوغ، کمال
-
مبلغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبلیغاتچی ۲. تبلیغکننده ۳. رساننده، مبشر
-
مبلغ
فرهنگ واژههای سره
آوازه گر، فرارسان
-
مبلغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مبالغ] mablaq ۱. اندازه و مقداری از پول.۲. [قدیمی] حد رسیدن؛ جای رسیدن.۲. [قدیمی] حد و نهایت چیزی.
-
مبلغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moballeq ۱. کسی که دربارۀ آیین، دین، یا مکتبی تبلیغ میکند.۲. کسی که مصرف کالایی را تبلیغ میکند؛ تبلیغکننده.۳. [قدیمی] رساننده.
-
مبلغ
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) تبلیغ کننده .
-
مبلغ
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] (اِ.) مقدار، شماره . ج . مبالغ .
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م َ ل َ ] (ع مص ) به حد کمال و خوبی رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) کمال و حد رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کمال رسیدن و حد رسیدن . (ناظم الاطباء). حد چیزی و نهایت آن . (از اقرب الموارد). حد و نهایت . (غیاث ). || جای رسیدن...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ب َل ْ ل َ ] (ع ص ) رسانیده شده . (غیاث ).
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] (ع ص ) رساننده . (غیاث ). رساننده و کسی که حکم و امر را بدیگران می رساند و ابلاغ می کند. (ناظم الاطباء). رساننده و کسی که پیام یا نامه با درود و جز آن را به دیگری می رساند. (از ذیل اقرب الموارد). رساننده ، آن که به دینی و مسل...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) رسانیده شده . صیغه ٔ اسم مفعول از ابلاغ است و متفرع از ابلاغ که به معنی رسیدن و کامل شدن است . چنانکه گویند این کودک بالغ شده و در فارسی نیز ترجمه ٔ بلوغ که رسیدن است به معنی کامل شدن بسیار می آید چنانکه گویند که این میوه رسی...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) رساننده . (آنندراج ). ابلاغ کننده . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مبلغ
دیکشنری عربی به فارسی
جمع کردن , حاصل جمع , مجموع
-
مبلغ
دیکشنری فارسی به عربی
طفل , کمية