کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبعر
لغتنامه دهخدا
مبعر. [ م َ ع َ / م ِ ع َ ] (ع اِ) چرب روده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جای بعر. ج ، مباعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای پشکل و بعر. (ناظم الاطباء). جای خروج پشکل از هر نوع چارپای . (از محیطالمحیط). جایگاه پشک رهگذار. (یادداشت به...
-
واژههای همآوا
-
مبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mabār رودۀ گوسفند که آن را از گوشت قیمهکرده و برنج پُر میکردند و میپختند.
-
مبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مبارّ، جمعِ مَبَرَة] [قدیمی] mabār[r] = مبرت
-
مبار
لغتنامه دهخدا
مبار. [ م َ / م َ بارر ] (ع اِ) ج ِ مبرت . عطایا بخشش ها. (فرهنگ فارسی معین ) : تحف و مبار فراوان فرستاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 273). و در جمله ٔ تحف و مبار که بدو فرستاد ده سر اسبان تازی بود. (ترجمه ٔتاریخ یمینی چ 1 تهران ص 221). و هر سال...
-
مبار
لغتنامه دهخدا
مبار. [ م َ / م ُ ] (اِ) روده ٔ گوسفند باشد که آن را از گوشت وبرنج و مصالح پر کنند و پزند و به عربی عصیب گویند.(برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). روده ٔ گوسفند یا بز باشد که با برنج و قیمه آغنده بپزند و آن را به تازی عصیب خوانند. (جهانگیری ) (فره...
-
جستوجو در متن
-
مباعر
لغتنامه دهخدا
مباعر. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مَبعَر. (منتهی الارب ). رجوع به مبعر شود.