کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبعث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبعث
/mab'as/
معنی
۱. مکان یا زمان بعثت.
۲. [مجاز] روز بیستوهفتم ماه رجب که روز بعثت پیامبر اسلام است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. روز بعثت، عید بعثت، بیستوهفتم رجب
۲. مکان بعثت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبعث
واژگان مترادف و متضاد
۱. روز بعثت، عید بعثت، بیستوهفتم رجب ۲. مکان بعثت
-
مبعث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mab'as ۱. مکان یا زمان بعثت.۲. [مجاز] روز بیستوهفتم ماه رجب که روز بعثت پیامبر اسلام است.
-
مبعث
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مکان بعثت . 2 - زمان بعثت .
-
مبعث
لغتنامه دهخدا
مبعث . [ م َ ع َ ] (ع اِ) مکان بعثت و زمان بعثت . (ناظم الاطباء) : و آن بیست و هفتم رجب است روز مبعث پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله وسلم . (ترجمه ٔ النهایه ٔ طوسی چ سبزواری ج 1 ص 114).- عید مبعث ؛ روزی است که پیغامبر(ص ) مبعوث برسالت شد و آن روز بیست و هف...
-
واژههای همآوا
-
مبئس
لغتنامه دهخدا
مبئس . [ م ُ ءِ ] (ع ص ) بسختی رسنده . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خطاشی
واژهنامه آزاد
خطاشی یکی از انواع شیوه های خوشنویسی است که آن را به صورت واژه ای همچون «نقاشی خط» ، «خط نقاشی» ،«خطاشی» همچنین دو واژه ای «نقاشی خط»،«خط نقاشی» می نامند، خطاشی یا همان نقاشی خط، طی چند دهه اخیر رشد چشم گیری کرده است، از آثار معروف نقاشیخط می توان به...
-
متبرکه
لغتنامه دهخدا
متبرکه . [ م ُ ت َ ب َرْ رِ ک َ / ک ِ ] (ع ص ) مأخوذ از تازی ، مقدس . (ناظم الاطباء). از «متبرکة» عربی . ج ، متبرکات . مقدس . محترم : به روضه ٔ متبرکه ٔ شاه چراغ رفته . (مجمل التواریخ گلستانه ).- اماکن متبرکه ؛ جاهای مقدس مانند خانه ٔ خدا و مقابر ا...
-
ابوهالة
لغتنامه دهخدا
ابوهالة. [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن النباش بن زرارةبن وقدان بن حبیب بن سلامةبن عدی بن جروةبن اسید التمیمی الأسیدی . پدر هند ربیب رسول صلوات اﷲ علیه و شوی ام المؤمنین خدیجه ٔکبری ام هند ملقبة بطاهره بنت خویلد از پیش رسول صلی اﷲ علیه و سلم . و نام ابوهالة...
-
اصطفن بابلی
لغتنامه دهخدا
اصطفن بابلی . [ اِ طَ ف َ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) او راست کتابی در احکام نجوم و معاصر شعیب پیغامبر بود. (از طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی ). و قفطی آرد: یکی از حکمای کلده بشمار میرفت و در هنگام مبعث رسول اﷲ (ص ) میزیست و تسییر کواکب و احکام نجوم را میدانست ....
-
نقاشیخط
واژهنامه آزاد
نقاشیخط یکی از انواع شیوه های خوشنویسی می باشد که آن را بصورت یک واژه ای همچون "نقاشیخط " ، " خطنقاشی" ،" خطاشی " همچنین دو واژه ای " نقاشی خط "،"خط نقاشی " می نامند ، نقاشی خط طی چند دهه اخیر رشد چشم گیری داشته است ، از هنرمندان نا آور این رشته، میت...
-
احمر
لغتنامه دهخدا
احمر. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابان بن عثمان بن یحیی بن زکریا اللؤلؤی البجلی . مکنی به ابوعبداﷲ مولی بجلی . ابوجعفر طوسی ذکر او در کتاب اخبار مصنفی الامامیه آورده و گفته است : اصل او از کوفه است و مسکن او گاه کوفه و گاه بصره بود و از اهل بصره ابوعبیدة معم...
-
فجار
لغتنامه دهخدا
فجار. [ ف ِ ] (ع اِ) راهها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) مصدر فاجَرَ. (اقرب الموارد). از باب مفاعلت است . || ایام الفجار؛ چهار روز است در ماههای حرام . (منتهی الارب ). روزی است عرب را به عکاظ که در آن فساد کنند و هر حرامی را بر خود حلال شم...
-
رجب
لغتنامه دهخدا
رجب . [ رَ ج َ ] (ع اِ) ماه هفتم از سال تازیان ، و آن رارجب مضر هم گویند لأنهم کانوا اشد تعظیماً له . ج ، اَرجاب ، اَرْجُب ، رِجاب ، رُجوب ، رَجَبات . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جج ، اَراجیب ، اَراجِب ، ارجبانات ، اَرْجِبة. (ناظم الاطباء):...