کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبسوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبسوس
لغتنامه دهخدا
مبسوس . [ م َ ] (ع ص ) کوه ریزریز گشته و خاک کرده شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || مردی که پاره ای از مال وی تلف شده باشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای همآوا
-
مبثوث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mabsus ۱. گسترده.۲. پراکنده؛ منتشرشده.
-
مبثوث
لغتنامه دهخدا
مبثوث . [ م َ ](ع ص ) پراکنده و گسترده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پراکنده و گسترده شده . (ناظم الاطباء). پراکنده . (مهذب الاسماء). گسترده و پراکنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : یوم یکون الناس کالفراش المبثوث . (قرآن /101 3). چندان بساط در بساط و...
-
مَبْثُوثِ
فرهنگ واژگان قرآن
متفرق - پراكنده (از ماده بث است ، که به معناي تفرقه است ، و فراش مبثوث يعني ملخهاي متفرق )