کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبرق
لغتنامه دهخدا
مبرق . [ م َ رَ ] (ع اِ) هنگام درخشیدن صبح : جاء عند مبرق الصبح . (ناظم الاطباء). زمان درخشیدن صبح . ج ، مَبارِق . و مَباریق . (از اقرب الموارد).
-
مبرق
لغتنامه دهخدا
مبرق . [ م ُ رِ ] (ع ص ) ناقة مبرق ؛ ناقه که دم خود را بلند کند و آبستن نماید و نیست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از تاج العروس ). ماده شتری که دمب خود را بلند نماید و چنان وانمود کند که آبستن است درصورتی که آبستن نباشد. ج ، مباریق . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مباریق
لغتنامه دهخدا
مباریق . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُبرِق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مبرق شود.
-
بروق
لغتنامه دهخدا
بروق . [ ب َ ] (ع ص ) بارق . مبرق : ناقة بروق ؛ ناقه که دم بلند کند که آبستنی نماید و آبستن نباشد. (از منتهی الارب ). و رجوع به بارق و مبرق شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس السهمی القرشی . شاعر و صحابی است . وی را به خاطر شعری که از جمله ٔ آن . «اذا انالم ابرق ...» آورده بود مبرق میگفتند. به سال 11 هَ . ق . در یمامه و به قولی در طائف کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
-
ربیعةبن لیث
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن لیث . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ل َ ] (اِخ ) ابن حدرجان بن عباس بن لیث ، معروف به مبرق ... که بواسطه ٔ شعری بدین نام معروف شده است . وی از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بشمار است . (از الاصابة ج 1 قسم 1).