کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مبرض
لغتنامه دهخدا
مبرض . [ م ُ ب َرْ رِ ] (ع ص ) آن که همه ٔ مال خود خورد و تباه کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دستشویی
واژگان مترادف و متضاد
توالت، مبرز، مستراح
-
مبارز
لغتنامه دهخدا
مبارز. [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَبرَز. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مبرز شود.
-
مستراح
واژگان مترادف و متضاد
آبریز، توالت، دستشویی، مبال، مبرز
-
سرآمد
واژگان مترادف و متضاد
برتر، برجسته، مبرز، متشخص، ممتاز، برگزیده
-
آب
فرهنگ فارسی معین
خانه (نِ) (اِمر.) مستراح ، مبرز، مبال .
-
parliamentarians
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایندگان مجلس، طرفدار حکومت پارلمانی، نماینده مبرز
-
Parliamentarian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارلمانی، طرفدار حکومت پارلمانی، نماینده مبرز
-
مستراح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mostarāh مبال؛ مَبرز؛ جایی؛ توالت؛ موضع قضای حاجت؛ آبریز.
-
جایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] jāyi مستراح؛ مبال؛ مبرز؛ بیتالخلا؛ خلا؛ آبشتنگاه.
-
دستشویی
واژگان مترادف و متضاد
۱. توالت، مبال، مبرز اصلاح، رتوش ۲. ترمیم، تعمیر
-
فحل
واژگان مترادف و متضاد
۱. برجسته، چیرهدست، مبرز، نامدار ۲. نذیر ۳. گشن، نر
-
جائی
لغتنامه دهخدا
جائی .(اِ) در تداول عامه مستراح . مبرز بیت الخلا. متوضا.
-
سرشناس
واژگان مترادف و متضاد
اسمی، بنام، شهره، شهیر، مبرز، مشهور، معروف، نامآور، نامدار، نامور، نامی ≠ گمنام