کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبرا
/mobarrā/
معنی
کسی که پاک از تهمت است؛ تبرئهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بری، بیآلایش، پاک، عاری، منزه
۲. بیگناه، تبرئه ≠ متهم، مجرم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبرا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بری، بیآلایش، پاک، عاری، منزه ۲. بیگناه، تبرئه ≠ متهم، مجرم
-
مبرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مبرٲ] mobarrā کسی که پاک از تهمت است؛ تبرئهشده.
-
مبرا
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ) [ ع . ] (اِمف .) تبرئه شده ، از تهمت پاک شده .
-
مبرا
لغتنامه دهخدا
مبرا. [ م َ ] (ع اِ) محل قط قلم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مبرا
لغتنامه دهخدا
مبرا. [ م ِ ] (ع اِ) چاقو و قلمتراش واستره و تیغ دلاکی و تبر و هر ابزار برنده و تیز. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). و رجوع به مِبراة شود.
-
مبرا
لغتنامه دهخدا
مبرا. [ م ُ ب َرْرا ] (ع ص ) بیزارشده و دورشده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : هر شاه که او ملک تو و ملک تو بینداز ملک مبرا شود از ملک معرا.مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 71). || پاک کرده شده و معاف و آزاد. (ناظم الاطباء). پاک . منزه . بری : پی...
-
مبرا
دیکشنری فارسی به عربی
بريء
-
واژههای مشابه
-
مبرّا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mobarrā) (عربی) آن که از تهمت پاک است ، پاک ، منزه ، بری .
-
مبرا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبرئه کردن، بیگناه تشخیص دادن، بیگناه شناختن ۲. عاری ساختن ۳. منزه ساختن
-
مبرا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بري
-
واژههای همآوا
-
مبرّا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mobarrā) (عربی) آن که از تهمت پاک است ، پاک ، منزه ، بری .
-
جستوجو در متن
-
تقصیرکار
واژگان مترادف و متضاد
خطاکار، مقصر ≠ بیگناه، مبرا