کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبدل
/mobdal/
معنی
عوضشده؛ تبدیلشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تبدیل، تعویض، تغییر، دگرگون، عوض
۲. تبدیلکننده، تغییردهنده، بدلکننده
۳. ادپتور
فعل
بن گذشته: مبدل کرد
بن حال: مبدل کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبدل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبدیل، تعویض، تغییر، دگرگون، عوض ۲. تبدیلکننده، تغییردهنده، بدلکننده ۳. ادپتور
-
مبدل
واژگان مترادف و متضاد
تغییریافته، تبدیلگشته
-
مبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mobdal عوضشده؛ تبدیلشده.
-
مبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mobaddal تغییردادهشده؛ عوضی.
-
مبدل
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ دَّ) [ ع . ] (اِمف .) بدل شده ، تبدیل شده .
-
مبدل
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ دِّ) (اِفا.) تغییردهنده ، بدل کننده .
-
مبدل
لغتنامه دهخدا
مبدل . [ م ُ ب َدْ دَ ] (ع ص ) دیگرگون کرده و تغییر داده شده و بدل آورده شده . (ناظم الاطباء) تبدیل شده . تغییر شکل یافته : گر بدان حالت ترا بودی بقاکی رسیدی مرترا این ارتقااز مبدل هستی اول نماندهستی دیگر به جای او نشاندهمچنین تا صد هزاران هستهابعد ی...
-
مبدل
لغتنامه دهخدا
مبدل . [ م ُ ب َدْ دِ ] (ع ص ) بدل کننده . تغییر دهنده . ج ، مبدلین .
-
مبدل
لغتنامه دهخدا
مبدل . [ م ُ دَ ] (ع ص ) بدل شده و تبدیل شده .(ناظم الاطباء). تغییرداده شده . دیگرگون : چون فرود آیی از آن گردی جدامبدلش گرداند از رحمت خدا. مولوی شب غلط بنماید و مبدل بسی دید صائب شب ندارد هر کسی . مولوی .آن قراری که بزن او کرده بودگشت مبدل آن طرف م...
-
مبدل
دیکشنری فارسی به عربی
محول
-
واژههای مشابه
-
مُبَدِّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
تبديل كننده - عوض كننده
-
transformer
مبدل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دستگاهی که معمولاً جریان متناوب را، بدون تغییر بسامد، به جریان متناوب دیگری با اختلاف پتانسیل و شدت جریان متفاوت تبدیل کند متـ . ترانسفورماتور
-
acoustic transformer
مبدل آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که نشانک/ سیگنال الکتروآکوستیکی ورودی را به نشانک/ سیگنالی با بسامد یا دامنۀ متفاوت تبدیل میکند
-
rust converter
مبدل زنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] مادۀ شیمیایی شامل مواد معدنی و آلی که برای تبدیل زنگارهای سطح فلز به لایهای محافظ به کار میرود و مانع نفوذ رطوبت و زنگزدگی بازگشتی میشود