کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبدا مسافرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
source-sink
رابطۀ مبدأ ـ مقصد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رابطۀ میان دو بخش یک سامانه یا دو اندام یک گیاه در فرایند فتوسنتز (photosynthesis) که در آن یک بخش در حکم تولیدکننده، یعنی مبدأ، عمل میکند و بخش دیگر در حکم محل تجمع یا مصرف، یعنی مقصد
-
aeronautical fixed telecommunication network origin station/ aeronautical fixed telecommunications network origin station, AFTN origin station
ایستگاه مبدأ شبکۀ مخابراتی ثابت هوانوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ایستگاه شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که پیامها و دادههای رقمی را برای انتقال ازطریق این شبکه میپذیرد
-
جستوجو در متن
-
travel time 2, journey duration
مدت مسافرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان سفر وسیلۀ نقلیه در مسیری با مبدأ و مقصد معین
-
تور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گردش ، سیر، مسافرت ، هر نوع سفر برنامه ریزی شده به یک یا چند مقصد و برگشت به مبدأ، گشت (فره ).
-
port
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بندر، درگاه، بندرگاه، پرت، مخرج، بندر ورودی، درب، مبدا مسافرت، دورازه، در رو، شراب شیرین، لنگر گاه، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل کردن، بردن، ترابردن
-
ميناء
دیکشنری عربی به فارسی
لنگرگاه , بندرگاه , پناهگاه , پناه دادن , پناه بردن , لنگر انداختن , پروردن , بندر , مامن , مبدا مسافرت , فرودگاه هواپيما , بندر ورودي , درب , دورازه , در رو , مخرج , شراب شيرين , بارگيري کردن , ببندر اوردن , حمل کردن , بردن , ترابردن , بندرساحلي دري...
-
مولوی
لغتنامه دهخدا
مولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت مؤلف ). نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلال الدین » و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی » در قرنهای بعد...