کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبخوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبخوت
لغتنامه دهخدا
مبخوت . [ م َ ] (ع ص ) بختیار. (منتهی الارب ). بختیار و با سعادت . (ناظم الاطباء). بختیار. خوش بخت . خوش طالع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
بخیت
لغتنامه دهخدا
بخیت . [ ب َ ] (ع ص ) بختیار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). محظوظ. (از اقرب الموارد). خوشبخت . خوش طالع. مبخوت . (یادداشت مؤلف ).
-
مرزوق
لغتنامه دهخدا
مرزوق . [ م َ ] (ع ص ) روزی داده شده . روزی یافته . روزی مند. مطعم . روزی خوار. نعت مفعولی است از رزق . مقابل رازق . رجوع به رزق شود. || بابخت . (از منتهی الارب ). مجدود. مبخوت . (متن اللغة). بخت ور. بختیار. متمتع. بهره مند. بانصیب : همه از او مرزوق ...
-
بختیار
لغتنامه دهخدا
بختیار. [ ب َ ] (ص مرکب ) بختمند.بختور. بخت آور. دولتی . حظی . بخت جوان . (آنندراج ). سعید. خوشبخت . (ناظم الاطباء). دولتمند. مجدود. خوش طالع. مبخوت . بخیت . فیروزبخت . (از شعوری ). مقبل . نیک اختر. خجسته روزگار. جوان بخت . (از آنندراج ) : امیدم به د...