کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبجل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبجل
لغتنامه دهخدا
مبجل . [ م ُ ب َج ْ ج ِ ] (ع ص ) آن که گرامی دارد و بزرگ شمارد. (آنندراج ). گرامی دارنده و تعظیم کننده . (ناظم الاطباء).
-
مبجل
لغتنامه دهخدا
مبجل .[ م ُ ب َج ْ ج َ ] (ع ص ) مرد تعظیم کرده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار گرامی و بزرگ . (آنندراج ).مکرم . گرامی . معظم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
رمیز
لغتنامه دهخدا
رمیز. [ رَ ] (ع ص ) بسیار جنبان . (منتهی الارب ). بسیارحرکت . (از اقرب الموارد). بسیارحرکت در فن خود. (از متن اللغة). || مرد بزرگ داشته . (منتهی الارب ). مبجَّل و معظم . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خردمند. (منتهی الارب ). عاقل .(از اقرب المو...
-
مکرم
لغتنامه دهخدا
مکرم . [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) گرامی کرده شده و بزرگ داشته شده . (آنندراج ). گرامی شده و تعظیم شده و توقیر کرده شده و احترام کرده شده و عزیز داشته شده . (ناظم الاطباء). گرامی داشته . گرامی . مُبَجَّل . معظم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نزدیک کردگا...