کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبتدی
/mobtadi/
معنی
کسی که تازه به کاری مشغول شده؛ تازهکار؛ نوآموز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیتجربه، تازهکار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه ≠ مجرب، آزموده، کارکشته
برابر فارسی
تازه کار، نوآموز
دیکشنری
beginner, novice, neophyte, novitiate
-
جستوجوی دقیق
-
مبتدی
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربه، تازهکار، ناشی، ناوارد، نوآموز، نوپیشه ≠ مجرب، آزموده، کارکشته
-
مبتدی
فرهنگ واژههای سره
تازه کار، نوآموز
-
مبتدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مبتدِئ] mobtadi کسی که تازه به کاری مشغول شده؛ تازهکار؛ نوآموز.
-
مبتدی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (ص فا.) شروع کننده ، آغازکننده . 2 - (ص .) تازه کار.
-
مبتدی
لغتنامه دهخدا
مبتدی ٔ. [ م ُ ت َ دِءْ ] (ع ص ) مبتدی . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
مبتدی
لغتنامه دهخدا
مبتدی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شروع کننده و آغازکننده . (ناظم الاطباء). آغازکننده ، مقابل منتهی . (آنندراج ). آغازکننده . شروع کننده . || نوآموز و بی وقوف و شاگردی که تازه شروع در تحصیل کرده باشد. (ناظم الاطباء). نوآموز. تازه کار. نوچه . (یادداشت به خط م...
-
مبتدی
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي , مبتديء
-
واژههای مشابه
-
مبتدي
دیکشنری عربی به فارسی
ابجداموز , ابجدخوان , مبتدي , ابتدايي , تازه کار , جديد الورود , دانشجوي سال اول دانشکده , نو اموز , جديدالا يمان , ادم ناشي , نوچه
-
جستوجو در متن
-
ابجداموز
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
ابجدخوان
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
جدید الورود
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
دانشجوی سال اول دانشکده
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
نو اموز
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي