کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محمول
واژگان مترادف و متضاد
۱. بار، محموله ۲. حملشده، بارشده ۳. خبر، گزاره ≠ مبتدا، موضوع ۴. تاویلشده، تفسیرشده
-
beginnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازین، شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
-
beginning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
-
موضوع
دیکشنری عربی به فارسی
زيرموضوع , مبتدا , موکول به , درمعرض گذاشتن , موضوع , مطلب , مقاله , فرهشت , انشاء , ريشه , زمينه , مدار , نت , شاهد , مبحث , عنوان , سرفصل , ضابطه
-
افعال مقاربه
لغتنامه دهخدا
افعال مقاربه . [ اَ ل ِ م ُ رَ /رِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افعالی را گویند که بر نزدیک بودن حصول خبر برای مبتدا به رجا یا حصول و یا شروع دلالت دارند مانند: کاد، قرب ، و جز آن . (از تعریفات جرجانی ). ولی این افعال را از آن جهت که بسان افع...
-
مرفوعات
لغتنامه دهخدا
مرفوعات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرفوعة و مرفوع . رجوع به مرفوعة و مرفوع شود. || در اصطلاح نحو عربی ، مواردی که اسم در آن حالت مرفوع خوانده شود چون فاعل و نایب فاعل و مبتدا و خبر...
-
subject
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موضوع، در معرض، تحت، فاعل، مطلب، شخص، مبحث، نهاد، موضوع مطالعه، مبتدا، شیی، زیرموضوع، موکول به، در معرض گذاشتن، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرض بودن یا قرار دادن، مشمول، مطیع، در خطر، تحت تسلط، مادون
-
ارگجه
لغتنامه دهخدا
ارگجه . [ اَ گ َ ج َ ] (هندی ، اِ)خوشبوئی است مرکب که از صندل و گلاب و کافور و مشک وعنبر و روغن سمن سازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وصاحب آنندراج گوید: نعمت خان عالی راست : بیخودی تنگ در آغوش کشیده ست مراآن قبا تا بر دوش ارگجه پوش آمده است .مخفی نم...
-
حروف مشبهةبالفعل
لغتنامه دهخدا
حروف مشبهةبالفعل . [ ح ُ ف ِ م ُ ش َب ْ ب َ هََ تُم ْ بِل ْ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در دستور زبان عرب حرفهائی هستند که بر سر جمله ٔ مبتدا وخبر درآیند، پس مبتدا را منصوب سازد و اسم آن خوانده شود، و خبر را مرفوع سازد، و خبر آن خوانده شود و بهمین ...
-
خبر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاهی، اطلاع، نبا ۲. اخبار، شایعه، گزارش ۳. قضیه، روایت ۴. مسند ≠ مبتدا ۵. نقل، حدیث، گفتار ۶. محمول ۷. دستنبشته، ۸. اتفاق، حادثه، رویداد، ماجرا ۹. نشان، اثر، رد
-
موضوع
واژگان مترادف و متضاد
۱. سوژه، مبحث ۲. مساله، مشکل، مطلب ۳. محمول ۴. باب، خصوص، فقره ۵. قضیه ۶. نهاده، گذارده ۷. وضعشده، قراردادهشده ۸. ساختگی، مصنوع، مجعول، مکذوب ۹. مبتدا ≠ محمول
-
ناقصة
لغتنامه دهخدا
ناقصة. [ ق ِ ص َ ] (ع ص ) تأنیث ناقص است . رجوع به ناقص شود. || (اصطلاح صرف ) افعال ناقصه ، افعالی است که بر جمله ٔ اسمیه درآید و مبتدا را رفع و خبررا نصب دهد و آن : کان ، صار، اصبح ، مازال ، امسی ، لیس ، مادام ، اضحی ، ظل ، بات ، برح ، ماانفک ، ماف...
-
افعال قلوب
لغتنامه دهخدا
افعال قلوب . [ اَ ل ِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه از دل سر می زند. اعمال نفسانی مانند: علم ، اراده ، طلب و نظائر آن . || در اصطلاح علم نحو از علوم ادب عرب افعال زیر: ظننت ، حسبت ، زعمت ، علمت ، رأیت ، وجدت و خلت را گویند. این افعال را، افعال...
-
کود
لغتنامه دهخدا
کود. [ ک َ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منع کردن . (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن به کاری از برای شروع کردن در آن . (ترجمان القرآن ). نزدیک آمدن کاری که شود، مَکاد و مَکادة مثله . یقال : کاد یفعل و کید یفعل ؛ ای قارب و لم یفعل . (...
-
ویب
لغتنامه دهخدا
ویب . [ وَ ] (ع اِ) وای .کلمه ٔ تحقیر است یا کلمه ٔ وعید مثل ویل ، و یقال : ویبک «بالنصب » و ویب لک و ویب لزید «بالرفع» و ویباً له و ویب غیره «بالجر» و ویب زید «بالنصب و الجر» و ویب فلان «بکسر الباء و رفع فلان » عن ابن الاعرابی . اما رفع با لام بنابر...