کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مباهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مباهل
لغتنامه دهخدا
مباهل . [ م َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مبهلة. (منتهی الارب ). و رجوع به مبهلة شود.
-
مباهل
لغتنامه دهخدا
مباهل . [ م ُ هََ ] (ع ص ) ناقة مباهل ؛ شتر ماده ای که او را بی پستان بند گذاشته باشند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مبهل
لغتنامه دهخدا
مبهل . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) مباهل . باهل . ناقه ٔ بی پستان بند و نشان و مهار. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). || آن که شتر را بی شبان یا بی مهار گذارد تا بچرد هر جا که خواهد. (آنندراج ). || آنکه می نوازد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ). || آن که گذا...
-
مبهلة
لغتنامه دهخدا
مبهلة. [ م ُ هََ ل َ ] (ع ص ) ناقه ٔ بی مهارو بی نشان گذاشته تا هر جا که خواهد بچرد. (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). ناقه ٔ مبهلة؛ ماده شتر بی مهار و بی نشان که هر جا خواهد بچرد. ج ، مباهل . (ناظم الاطباء). آن که ناقه را بی شبان یا بی پستان ...